سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، دوست دارد به کارهای مباح عمل شود، همان گونه که دوست دارد به واجباتش عمل کنند .خداوند، مرا با دین راحت و آسان برانگیخت : دین ابراهیم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

حزب الله

 
 
مطلب(دوشنبه 85 دی 25 ساعت 12:46 عصر )

 نقاشی زبان کودک است. کودکان برخلاف بزرگسالان هستند. آنها از طریق نقاشی کشیدن، قصه گویی، بازی کردن و شناخته می شوند.


نقاشی به ما کمک می کند تا به دنیای درونی و روح کودک پی ببریم، بدانیم چه نیازهایی دارد، آیا کودک ناسازگار یا بیمار است؟ در بزرگسالی می خواهد چه کاره شود و به دلیل علاقه بسیار ی از خانواده های عزیز و اهمیت نقاشی کودکان تصمیم دارم در این شماره و در چند شماره آتی مفاهیم نقاشی کودکان را به صورت کاملاً خلاصه شده، تقدیمتان کنیم. مفهوم خورشید، ماه، آسمان، زمین، اتومبیل و حیوانات را در این شماره با هم بررسی می کنیم، لطفاً توجه داشته باشید که شما به کودک، موضوع نقاشی نمی دهید و خودش آزادانه نقاشی می کند.


1ـ خورشید و ماه


در اغلب نقاشیهای کودکان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند.


ترس کودک ازپدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد. ماه نشانه نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند. کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.


2ـ آسمان و زمین


آسمان به معنی الهام و پاکی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند.


3ـ اتومبیل


درجامعه امروزی ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای کودکان مخصوصاً پسربچه ها ماشین زیاد دیده می شود. وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است، رانندگی می کنند، از دیدگاه برون فکنی اهمیت پیدا می کند. بیشتر نوجوانان به بهانه اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را سرمی برد یا سخت است، از کشیدن شکل آدم خودداری می کنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ وعوامل ذهنی و نوجوان دارد.


4ـ حیوانات


اگر در نقاشی کودک شما تصاویر حیوانات دیده می شود ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد که شما با صحبت کردن با کودک پی به آن می برید. کودکی که در روستا زندگی می کند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است که حیوان بکشد. پس فرهنگ و طرز زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر کودک به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می کند. گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرأت نکرده آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد.


مثلاً کودکی ممکن است به دلیل اینکه دیشب درجایش خرابکاری کرده و سرزنش شده احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل حیوان خاصی را مثل مارمولک بکشد. کشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی مخفی کودک است. مثلاً کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می کند، در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ترس و دلهره کودک از تازه وارد کوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید که درتجزیه و تحلیل نقاشی کودکان که کاری بسیار ظریف و حساس است چون یک کار تخصصی و تجربی است شما رأی قطعی نمی دهید. کودک شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را اتنخاب کند.

شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد. در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک کمک می کند. کودکان را به کشیدن تشویق کنید اما آنها را مجبور نکنید که همین الان برای شما نقاشی بکش

 
محرم(دوشنبه 85 دی 25 ساعت 12:45 عصر )

سلام .تو این چند روزه یه کم با دقت به اطرافت نگاه کردی آیا متوجه تغییراتی شدی آیا دیدی که شهر بی روح دوباره داره زنده میشه ؟ آیا دیدی که کوچه، پس کوچه های شهرمون چقدر قشنگ شدن . صدای طبل و سنج بچه ها از الان به گوش می رسه . خوش به حالشون که بدون کبر و خودبینی و غروری فقط به خاطر آقاشون با جون و دل کار می کنن . اصلا نه برای خودشون کلاس می ذارن و نه اجازه می دن کسی براشون کلاس بذاره خیلی راحت و بدون خجالت از من و شما برای عزاداری پول جمع می کنن. چون مال اینجا نیستند که این کارها بخواهد روشون اثر منفی بذاره .


آره همین بچه ها اولین عزادارن شهرمون هستند و اونها هستند که شاید قبل از هر کسی و هرچیزی حتی قبل از رادیو و تلویزیون اومدن محرم رو به ما خبر می دن . همین بچه ها هستند که با حداقل امکانات و  وسائل حتی با پارچه های تیکه تیکه و ... اقامه عزا می کنن. همین بچه ها هستند که بدون نیاز به حسینیه ها ی شیک و مجلل که حتما باید با فرش دست بافت یک شکل و پشتی ترکمن و لوسترهای کریستال ایتالیایی تزیین شده باشه و یا سیستم صوتی چندین میلیونی داشته باشه یا چایخانه هایی که بیشتر جنبه تجملات دارن تا مقومه مجلس عزا ، بدون هیچ کدوم از این وسائل تو سرمای زمستون کنار پیاده رو ها به دوراز تمام تعلقات دنیوی و مادی قبل از شروع محرم برای غربت امام حسین ، غریبانه مجلس می گیرن . خوشا به حال آنها که حضرت زهرا(س) بهشون اجازه داده که به پیشواز این ماه برن.


راستی آیا شده تا حالا یکبار وقتی داری از کنار یکی از این مجالس عبور میکنی حتی برا یچند ثانیه هم شده سری به این تکیا بزنی ؟ آیا شده یه دفعه برای این عزاداران بی ریاو واقعی چند لحظه وقتت رو بذاری و بری براشون روضه بخونی یا حتما تو هم از اونهایی هستی که حتما باید مجالست ....


بی خیال به قول یه بنده خدایی می گفت آدم بد نیست بعضی چیزها رو حتی برای یک بار هم شده تو عمرش نوبر کنه ، شاید مزه اش خوب بود و همون چیزی بود که چند سال داشتی دنبالش می گشتی؟ به امتحانش می ارزه مگه نه؟ شاید هم کلاس ما پائین بیاد و یکی ببینه که ما داریم با یه مشت به ظاهر بچه عزاداری میکنیم خوب عیبه دیگه !!!!


زیاد حرف زدیم . حرف دل را باید با اهلش در میان گذاشت . انشاالله که همه اهلش هستیم.


کیمیائیست عجب تعزیه داری حسین          که نباید زکسی منت اکسیرکشید. 



 
فقر(دوشنبه 85 دی 25 ساعت 12:43 عصر )

پیرمرد مردد بود که با من صحبت بکنه یا نه؟سید هم بود،نمی دونستم که چی می خواد بگه!کمی نزدیکتر شد و نگاهی به من کرد...از نگاهش فهمیدم می خواد کمکش کنم،نگاهی کردم و گوشم را نزدیکتر بردم تا ببینم چی می خواد! نگاهی به من کرد و با صدایی ضعیف و خسته گفت آقا پول ده تا نان را برای من حساب می کنید،بغض گلومو گرفت ،اینکه توی اون لحظه در عرض چند ثانیه به اندازه یک صفحه A4 خودم رو سرزنش کردم بماند،با اشاره بهش فهموندم که دیگه ادامه نده،می خواستم کمتر خجالت بکشه،ساکت شد هر چند هنوز با نگاش حرف می زد،گفتم پدرجان اگر بیشتر هم نیاز دارید بگو! گفت بله 12 تا!خیالش که راحت شد 100 تومنی رو که توی دستش بود گذاشت تو جیبش!باز هم آروم نشدم نه اینکه از خودم تعریف کنم!نه!ولی هزار تومن دیگه هم نذر حضرت عباس(ع) کردم ...خیلی سوختم،پیرمرد هزار تومنی رو که گرفت 100 تومنی شو داد به من. گفتم برای چی؟گفت : پول نون!با خودم گفتم خدایا یعنی تا این حد قناعت؟فهمیدی که؟پیرمرد ،دنیا را به اندازه همین ناهار می خواست!نه بیشتر...
اینکه از نانوایی تا خونه چقدر با خودم کلنجار رفتم و چه گفتم هم بماند! با خودم گفتم آنقدر برای ما از محرم و روضه و گریه گفته اند که قرار دادن واژه هایی چون محرم و کمک به فقرا برایمان سخت جلوه می کند...شاید تقصیر ماست،نمی دونم...چرا کمک به فقرا با ماه رمضان مانوس شده؟یعنی توی ماه های دیگه نمی شه به فقرا کمک کرد!
راستی برای این مطلبم با
گوگل هم دیدار داشتم اما هر چه گشت تصویر مناسبی برای فقر  پیدا نکرد...شاید اصلا فقر وجود ندارد!





<      1   2      
 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 2  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 3597  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «